ماجرای ۳ کودتای دولت های احمدی نژاد و روحانی علیه سایپا، بعد از خریدها و ادغام هایی که در حوزه شرکت خودروسازی سایپا انجام شد و شرکت پارس خودرو، زیرمجموعه سایپا قرار گرفت، گروه سایپا به دومین شرکت خودروسازی ایران تبدیل شد و فعالیت آن تاکنون ادامه پیدا کرده است. به گزارش پایگاه خبری ندای البرز: چند روز […]

ماجرای ۳ کودتای دولت های احمدی نژاد و روحانی علیه سایپا، بعد از خریدها و ادغام هایی که در حوزه شرکت خودروسازی سایپا انجام شد و شرکت پارس خودرو، زیرمجموعه سایپا قرار گرفت، گروه سایپا به دومین شرکت خودروسازی ایران تبدیل شد و فعالیت آن تاکنون ادامه پیدا کرده است.
به گزارش پایگاه خبری ندای البرز: چند روز پیش مهندس امیررضا واعظی آشتیانی – معاون اسبق وزیر صنایع و معادن و عضو پیشین هیأت مدیره پارس خودرو- در گفت و گوی اختصاصی با «اقتصاد خودرو» اعلام کرد که ( مدیران عامل شرکت های «ایران خودرو» و «سایپا»، هیچکاره و دکور هستند ).
این بار «اقتصاد خودرو» با مهندس سعید مدنی و دقیقاً در همین ارتباط گفت و گو کرده است. مدنی، در سال های ۱۳۶۱ تا ۱۳۸۰، رئیس هیأت مدیره شرکت «ایندامین» و در سال های ۱۳۸۰ تا ۱۳۸، مدیر عامل شرکت «سازه گستر» سایپا بوده است. او در سال ۱۳۸۸ مدیر عامل شرکت پارس خودرو شد و در سال های ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۴ که استعفاء داد، مدیر عامل شرکت سایپا بود.
مهندس مدنی، برخلاف مهندس واعظی آشتیانی، اعتقاد دارد اگر مدیران عامل شرکت های بزرگ خودروسازی ایران، به دنبال زد و بند نباشند و اختیارات مدیریتی خودشان را طلب کنند، می توانند برنامه های خودشان را برای افزایش تیراژ خودرو و ارتقای کیفیت خودروهای تولید داخلی، اجرایی کنند و عملاً می توانند هیچکاره و دکور نباشند.
*****

مدیر عامل اسبق سایپا

*شرکت های مختلف بزرگ و کوچک خودروسازی در ایران فعال هستند. کل تولید شرکت های کوچک در همه سال های اخیر، مجموعاً کمتر از ۱۰۰ هزار دستگاه در سال بوده و کل تولید دو شرکت بزرگ خودروسازی کشور حدود ۹۰۰ هزار دستگاه در سال های اخیر بوده است.
در مورد انتخاب مدیران شرکت های خودروسازی، به نظر شما آیا تفاوت عمده ای در این زمینه در شرکت های دولتی یا شبه دولتی با شرکت های خصوصی ایران وجود دارد؟

-بله؛ در این زمینه تفاوت هایی وجود دارد و شاید در شرکت های دولتی، علاوه بر توانایی هایی که لازم است برای مدیریت این شرکت ها وجود داشته باشد، برخی ملاحظات سیاسی هم وجود دارد. چون به هر حال، این شرکت ها به صورت دولتی اداره می شوند، ملاحظات سیاسی نیز در نظر گرفته می شود.
در بخش خصوصی، این طور نیست و عمدتاً این شرکت ها بر اساس توانایی های مدیریتی اداره شده و آنها عمدتاً افراد تکنوکرات را انتخاب می کنند. جالب این است که بسیاری از شرکت های خصوصی هم، حتی از مدیرانی که سابقه کار در شرکت های دولتی داشته و در آنجا تجربه کسب کرده اند، گزینش و انتخاب می کنند.
مساله مهم برای شرکت های خصوصی، مساله دارایی های آنها بوده و دارایی های خودشان را حتی با ملاحظات سیاسی، به هر فردی نمی سپارند. به دلیل این که شرکت های خصوصی به دور از سیاست هستند، مدیران خودشان را بر اساس توانمندی ها و از قشر تکنوکرات انتخاب می کنند.

*نظام اداری ما، کارآمد نیست و مردم هم از این نظام اداری دولتی که وجود دارد رضایت ندارند. در این سیستم دولتی، افرادی به عنوان مدیر منصوب می شوند و فرضاً یک نفر، در سال های قبل، مدیر عامل صندوق توسعه ملی شد و امیدواری هایی ایجاد شد که او در سرمایه گذاری های این صندوق و اداره آن تحول ایجاد کند.
با این حال، مشخص شد که ۳۰۰ میلیون تومان از منابع این صندوق به عنوان وام قرض الحسنه و با سود ۴ درصد برای خودش برداشته و همین مقدار به اعضای هیأت مدیره این صندوق وام داده بود ولی با انتقاداتی که مطرح شد استعفا داد.
از طرفی بعضی از نیروهای دولتی، بعد از بازنشستگی در برخی نهادهای مهم بخش خصوصی، مسئولیت هایی هم گرفته اند. اگر مدیران دولتی، کارآمد بودند آیا باید در همان حوزه دولتی موفق می شدند و وقتی آنها به بخش خصوصی می آیند چگونه ممکن است کارآمد عمل کنند؟

-واقعیت این است که فردی که در بخش دولت، کارآمدی نداشته باشد بخش خصوصی آنها را به کار نخواهد گرفت. ما مدیران بسیار خوبی در بخش دولتی داریم و مخصوصاً از ابتدای انقلاب، خیلی از آنها در تشکیلات دولتی بوده اند. چون انتخاب آنها در آن زمان، با دقت انجام شده، تا حد زیاد کارآمدی داشته اند.
الان حدود ۲۰ سال است که مسائل مربوط به گزینش رعایت نمی شود و بر اساس معیارهای خاصی که وجود دارد مدیران انتخاب می شوند. امروزه عمدتاً رابطه ها، سیاسی شده ولی قبلاً گزینش ها بسیار قوی بود، یعنی شایسته گزینی انجام می شد و شایسته سالاری وجود داشت.
حتی در بخش دولتی، کسانی که به یک ارگان وارد می شدند بر اساس شایستگی هایی خودشان رشد می کردند. متاسفانه به خصوص از دولت نهم به بعد، همه این جریانات شایسته گزینی، بر باد رفت و انتخاب مدیران، بر اساس روابط سیاسی و توصیه های خاص بود و ما همچنان این وضع را داریم.
اگر بخش خصوصی که از مدیران بخش دولتی استفاده کرده و موفق هم هست، به خاطر این است که بخش خصوصی، نیروهای خوب و کارآمد را انتخاب می کند. البته مدیران دولتی زیادی به صورت توصیه ای به بنگاه های بزرگ اقتصادی آمدند و رفتند ولی تعداد ۱۰ درصد یا ۲۰ درصد آنها صاحب نظر بودند و سابقه ای از آنها باقی مانده است.
با وجود این که بعدها این افراد شایسته از بنگاه ها خارج شدند، باز هم این مدیران (قبلاً دولتی) در ارتباط با آن صنعت، به روز هستند. به همین دلیل است که شرکت های بخش خصوصی، آن مدیران را انتخاب کردند.
ما نمی توانیم بگوییم چرا کسانی که قبلاً در بخش دولتی بوده اند، برای بخش خصوصی هم انتخاب شده اند. حتی در بخش دولتی، نیروهای مدیریتی بسیار خوبی هم داشته ایم که بخش خصوصی، افراد توانمند آنها را انتخاب کرده است.
هر چند که ممکن است بخش خصوصی، نیروهای در حد متوسط دولتی را هم برای رده های مختلف آورده باشد ولی چون فضای کسب و کار بخش خصوصی و رویکردهای آن شفاف و روشن بوده و اهداف مشخص است، این نیروهای دولتی، در بخش خصوصی نیز مدیران موفقی شده اند.

*دولت نهم که به آن اشاره کردید، اولین دولت آقای احمدی نژاد بود. آقای احمدی نژاد، می گفت ما باید تحول ایجاد کنیم و نسل جدید مدیران را تربیت کنیم. چرا به رویکرد دولت آقای احمدی نژاد انتقاد دارید و آیا آن دولت، صرفاً به افراد سیاسی، همفکر و به اصطلاح به افراد باند خودش مسئولیت داد؟

-ما یک مشکل اساسی که داشتیم و از اول انقلاب هم وجود داشت، در دوره آقای احمدی نژاد، به شکل دیگری خودش را نشان داد. آن مشکل اساسی این بود که ما فکر می کردیم مملکت داری، کار ساده ای است.
در حالی که مملکت داری، کار بسیار پیچیده ای است، یعنی علاوه بر این که یک فرد، باید در رده های مختلف مدیریت، تخصص داشته باشد، همچنین باید صادق، سالم و وطن پرست باشد. در دوره آقای احمدی نژاد، به خاطر این دیدگاه خاص، مشکلاتی به وجود آمد.
تا قبل از دوره آقای احمدی نژاد، دولت های مختلف تشکیل شدند ولی در حد ۵۰ تا ۶۰ درصد وزراء در همه دولت ها مشترک بودند.

هر فردی که دولت تشکیل می داد، این طور نبود که همه وزرای سابق را از بیخ کنار بگذارد و افراد جدیدی به عنوان وزیر بیاورد. در دولت جدید، وزرایی را که قوی تر بودند، نگه می داشتند و افراد ضعیف تر را جا به جا می کردند.
این جریان تا قبل از دولت آقای احمدی نژاد، وجود داشت. در زمانی که آقای احمدی نژاد، رئیس جمهور شد، تصمیم گرفت قبلی ها بروند ولی رفتار آقای احمدی نژاد، به صورتی بود که مهم نبود چه کسانی جای قبلی ها را بگیرند. در حقیقت، هدف فقط رفتن قبلی ها بود و کاری به خوب یا بد بودن آن نیروهای دولت های قبلی نداشت.
نتیجه این نوع رفتارهای آقای احمدی نژاد، این بود که بعد از مدتی، تعدادی از وزرای دولت خودش هم برکنار شدند و در اواخر دولت اول آقای احمدی نژاد، اکثر وزیران، عوض شده بودند.
معمولاً در جلسه رای اعتماد مجلس، از وزرای پیشنهادی دفاع کرده و می گویند فلانی آدم جوانی است و باید به او کمک کنیم و او را به عنوان وزیر انتخاب کنیم. در حالی که نمی توان مقدرات یک کشور را به دست یک جوان داد. حتی اگر یک آدم، آدم خوبی باشد، باید مراحل لازم را طی کند تا به او مسئویت مهم بدهند.
در مجموع، انتخاب های آقای احمدی نژاد، انتخاب های بسیار سطحی و بدون گزینش های لازم بود و فقط بر اساس توصیه بود. به دلیل این که مملکت داری را دست کم می گرفتند و از همان زمان هم بود که سقوط اقتصادی و سقوط همه چیز ما شروع شد. حتی در آن زمان و در بخش سیاسی هم، ضربات زیادی خوردیم و نتایج آن را الان هم می بینیم.
من بر اساس شواهد صحبت می کنم و مثلاً ببینید در زمان آقای احمدی نژاد، چند وزیر دولت های خودش عوض شدند. این قضیه و این سنت غلط ادامه پیدا کرد و حتی در دولت بعدی که دولت آقای روحانی بود ، عملاً همان اتفاق رخ داد. آقای روحانی، بدتر از دوره آقای احمدی نژاد، همه قبلی ها را کنار زد و نیروهای جدید خودش را وارد دولت کرد.
من اعتقاد دارم تعداد زیادی از وزرای دولت آقای احمدی نژاد، توانمند بودند و آقای روحانی، می توانست آن افراد را در دولت نگه دارد، یعنی هم پاکدست و سالم بودند، هم از نظر تخصصی توانمند بودند و می توانستند تحولاتی را ایجاد کنند.
البته این دولت هم، افراد دولت قبلی را کنار گذاشته است، یعنی عملاً به جای این که ما در مملکت، با تمام نیروهایی که وجود دارند یک سینرژی ایجاد کنیم، هر دولت جدید که آمده، نیروهای دولت قبلی را لت و پار کرده و بعد هم یک گروه جدید که آمده به تدریج تجربه کسب کرده است. بعداً هم که دولت دیگری می آید، همان کار دولت های قبلی را انجام داده و نیروهای جدیدی را وارد دولت می کند.
اصولاً ما باید زیرساخت ها را درست کنیم و تفکر فرهنگی باید درست شود. ما یک فرد را به عنوان رئیس جمهور انتخاب می کنیم و کسانی هم در مجلس به وزرای پیشنهادی دولت رای می دهند.
در حالی که ما باید این بُعد فرهنگی این افراد را در نظر بگیریم که آیا این افراد، اینقدر توانمند هستند که بتوانند با تمام نیروها کار کنند یا نه. در چنین وضعی، وقتی که نفرات بعدی بیایند، چون می دانند عملاً در دوره بعدی، مسئولیت نخواهند داشت، در دوره مسئولیت خودشان، تلاش مضاعف انجام نمی دهند.

*جدا از رئیس جمهور و وزیر، آیا اعتقاد دارید مدیران میانی، وقتی مسئولیت می گیرند، افرادی را به کار می گیرند و شبکه ای ایجاد می کنند که بتوانند منافع خودشان را حفظ کنند؟

-در کشورهای دیگر، وقتی یک وزیر عوض می شود، سیاست های کلی و کلان تغییر نمی کند و وزیر فقط نقش یک هماهنگ کننده را تا رده های بالای کشور داری دارد. متاسفانه در ایران، این طور نیست و وقتی وزیر عوض می شود، نیروهای زیرمجموعه خودش را عوض می کند.
وقتی که وزیر، نیروهای زیرمجموعه را عوض می کند، آن نیروهای زیرمجموعه نیز، باز نیروی زیرمجموعه خودشان را عوض می کنند. در این تغییرات، ممکن است نیروهای ناکارآمدی منصوب شوند و الان سازمان های ما دچار همین مشکل شده اند.
برای مثال، در یک بخش که خوب کار می کند، مثلاً ۴ نفر جدید را با رابطه و فشار سیاسی استخدام می کنند که توانمندی ندارند. این چند نفر جدید باعث می شوند بقیه افراد، کار قبلی خودشان را انجام ندهند. اصولاً ما نباید یک سیستم که کار خودش را به خوبی انجام می دهد دستکاری کنیم.

شرکت پارس خودرو

*در کشور ما وقتی که یک فرد به عنوان وزیر انتخاب می شود، نیروهای خودش را در وزارتخانه منصوب می کند و در این زمینه «تغییرات اتوبوسی»، یک تعبیر رایج است. این وزیر، نیروهای وفادار به خودش را منصوب می کند و به آنها جایگاه می دهد.
ما می دانیم جنابعالی چند دهه در شرکت های مختلف مسئولیت داشته اید و بعداً به عنوان مدیر عامل شرکت پارس خودرو و همچنین شرکت سایپا منصوب شده بودید.
وضعیت این انتخاب ها در مورد خودتان چطور بود و فکر می کنید که خودتان فقط به خاطر توانمندی هایی که داشتید انتخاب شدید و نه هیچ عامل دیگر؟

-وقتی آقای بذرپاش، مدیر عامل گروه سایپا شدند، اوج موفقیت ما در شرکت سازه گستر سایپا بود. به خاطر این که در آن دوره، به وضعیت سازه گستر به خوبی سر و سامان داده بودم، انتخاب شدم و در ابتدا قرار بود در برخی شرکت های سایپا از جمله زامیاد فعالیت کنم.
با توجه به این که در مدت ۲۰ سال در حوزه قطعه سازی کار کرده بودم، بنده تمایل داشتم در حوزه خودروسازی هم فعالیت کنم. به همین دلیل، به پارس خودرو رفتم. یکی از دلایلی که بعداً از پارس خودرو به سایپا آمدم، به خاطر عملکردی بود که با کمک همکاران در پارس خودرو داشتیم.
در شرکت پارس خودرو، عملکرد نسبتاً خوبی داشتیم و هیأت مدیره پارس خودرو، یکدست بود. از طرفی هم، پرسنل پارس خودرو، پرسنل توانمندی بودند و ما توانستیم با کمک آنها، شرکت را به یک وضعیت نسبتاً خوب برسانیم.
در آن دوره، سایپا دچار بحران بود و تنها شرکت زیرمجموعه گروه سایپا که وضعیت نسبتاً خوبی داشت، شرکت پارس خودرو بود. به همین دلیل، وزیر وقت صنعت و معدن، توصیه کردند که به عنوان مدیر عامل سایپا، فعالیت کنم.

*جنابعالی از اوایل دهه ۶۰ در شرکت های قطعه سازی، مسئولیت داشته اید ولی در سال های قبل از این که شما در پارس خودرو و سایپا مدیر عامل شوید، افرادی مسئولیت گرفتند که اصلاً هیچ تجربه ای در قطعه سازی و خودروسازی نداشتند و فقط وجهه سیاسی داشتند. آیا جنابعالی قبول دارید که آن افراد بی تجربه بودند؟

-بله. در مورد مسئولیت گرفتن برخی افراد، جنبه سیاسی قضیه می چربید. در دولت آقای احمدی نژاد، این قضیه حادتر شد و بُعد سیاسی بر بُعد تخصصی مدیرانی که برای بنگاه ها انتخاب می شدند، چربید.
خودروسازی هم شامل همین قضیه بود، یعنی عملاً نفراتی که قبل از ما بودند، عمدتاً آدم های سیاسی بودند و به خاطر ملاحظات سیاسی انتخاب شده بودند.

*پارس خودرو، سومین شرکت بزرگ خودروسازی ایران و زیرمجموعه سایپا بوده و جنابعالی مدتی مدیر عامل این شرکت بودید. در سال ۱۳۹۱ هم به عنوان مدیر عامل سایپا، انتخاب شدید.
در دو دوره ای که مدیر عامل این شرکت ها بودید تا چه حد اختیار داشتید و به عنوان مدیر عامل توانستید برنامه های خودتان را اجرایی کنید؟

-به نظر من، یک بخش عمده از اختیارات در بنگاه های بزرگ اقتصادی، در دست خود مدیریت های این بنگاه ها بوده و اگر مدیریت ها بخواهند، می توانند اختیارات را بگیرند. اگر هم نتوانستند اختیارات را بگیرند، به راحتی کنار رفته و می گویند ما با این شرایط نمی توانند کار کنند.
متاسفانه مدیران ما عمدتاً ملاحظات سیاسی دارند و ملاحظات نفر بالاتر را دارند. به همین دلیل، چنین اختیاراتی را نمی گیرند. در دوره مدیریت بنده، کمترین دخالت ها از طرف دولت وجود داشت. به خاطر این که ما اصلاً زیر بار خیلی چیزها نمی رفتیم و سعی می کردیم مقامات دولتی را توجیه کنیم.
البته این طور نبود که بخواهیم یکدنده بازی در بیاوریم و بگوییم حرف، حرف ما است. اصلاً چنین چیزی نبود، یعنی با دلیل و استدلال، کارها را پیش می بُردیم، آنها را توجیه می کردیم و البته آنها هم قبول می کردند.
اگر یک فرد، توانمند باشد و سیاسی هم نباشد، یعنی فقط سیاست های کاری را بداند، می تواند اختیارات را بگیرد و بر اساس این اختیارات، کارهایی را که می خواهد انجام بدهد، انجام می دهد و مسئولان رده بالاتر را نیز توجیه می کند. وقتی آنها یک بار توجیه شوند، کاری به ما ندارند و می توانیم برنامه های خودمان را اجرا کنیم.
یکی از دلایلی که ما توانستیم بخشی از بدهی ها را بپردازیم، تعداد زیادی محصول بیاوریم و مخصوصاً مساله قیمت گذاری را حل کنیم که از همه مهم تر بود و با تلاش همه همکاران انجام شد، این بود که قبل از این که بخواهیم به طور خودسرانه عمل کنیم، برنامه ارائه می کردیم.
ما سعی می کردیم برنامه های خودمان را به مسئولان ارائه کرده و آنها را توجیه کنیم. بعد از توجیه، آنها قبول کرده و از ما حمایت کرده و ما را پشتیبانی می کردند. در آن زمان، وزرا قوی تری بودند و توجیهات ما را می پذیرفتند. اگر هم اصلاحی نیاز بود انجام می دادند ولی در ادامه از ما حمایت می کردند.
در حالی که وزرای بعدی، اصلاً با کار آشنا نبودند و چون آشنا نبودند، توجیه هم نمی شدند. به همین دلیل، می گفتند باید همان روال قبلی ادامه پیدا کند. ما با همان روش ها موفق بودیم و اگر ادامه پیدا می کرد، خیلی وضع ما بهتر بود.

*در یک جا گفته بودید برخی مقامات وزارت صنعت و معدن و سازمان گسترش و نوسازی صنایع (ایدرو) خواسته بودند نیروهای مورد نظر خودشان را به شرکت های خودروسازی تزریق کنند. در آن دوره، چقدر مقاومت کردید که نیروهای ناکارآمد به شرکت های خودروسازی وارد نشوند؟

-ما هیچکدام از آنها را قبول نکردیم. یک موقع هست که یک مهندس توانمند می آمد و ما او را استخدام می کردیم ولی سه ماه به طور آزمایشی کار می کرد و بعداً هم در صورت موفق بودن، کارش را ادامه می داد.
از وزارت صنعت و معدن یا مجلس، کسی را به ما معرفی نکردند چون می دانستند اگر کسی را معرفی کنند بنده به عنوان مدیر عامل تصمیم نمی گیرم. ما یک کمیته انتصابات در سایپا داشتیم که متشکل از حدود ۱۰ نفر متخصص بود. وقتی افراد مختلف از طریق کانال های مختلف شناسایی می شدند، سوابق آنها در این کمیته ارزیابی و مورد بررسی قرار می گرفت.
اصولاً بنده به صورت شخصی، افراد را انتخاب نمی کردم. ما فرقی قائل نبودیم بین کسانی که خودمان به کمیته پیشنهاد می کردیم، با افرادی که از طریق آگهی روزنامه می آمدند، یا از طریق ارگان های دولتی، اسم آنها داده می شد. همه آنها باید آن فرآیند گزینش را در کمیته ارزیابی سایپا طی می کردند.

خودروسازان ۱۲۲ هزار دستگاه تولید و ۱۳۹ هزار دستگاه تجاری کردند

*پس علت استعفای شما در سال ۱۳۹۴ چه بود؟

-استعفاء به خاطر سیاسی بودن بعضی اعضای هیأت مدیره سایپا اتفاق افتاد. ما یک هیأت مدیره خوب و یکدست داشتیم و کارمان را به خوبی انجام می دادیم ولی هیأت مدیره جدید آمد و یکی از اعضای آن در همان زمان، رئیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع (ایدرو) بود. ایشان یک آدم کاملاً سیاسی بود که ۵ دوره نماینده مجلس بود.
ظاهراً ایشان فکر می کرد چون ۵ دوره نماینده مجلس بوده، می بایست ریاست بنگاه را در اختیار بگیرد. این از یک طرف بود و از طرف دیگر، وزیر وقت فشار زیادی وارد می کرد و می گفت باید پرسپولیس را بخرید.
ما زیر بار آن قضیه نرفتیم و در اواخر سال ۱۳۹۳ استعفای خودم را نوشتم. آقای نعمت زاده (وزیر وقت صنعت و معدن) به خاطر اصرار بنده، آن استعفاء را در سال ۱۳۹۴ قبول کرد.

*با این وجود در همین سال ها اهمیت دادن به تخصص و دیدگاه کارشناسی مطرح نبوده است؟

-شاید ما می توانستیم حتی وزیر صنعت و معدن را در مورد موضوع خرید پرسپولیس توجیه کنیم ولی ورود یک آدم سیاسی که در سازمان گسترش و نوسازی صنایع (ایدرو) هم، قدرت داشت تحملش سخت بود و نمی شد در آن شرایط، کار کرد.
ایشان گاهی اوقات می خواست کارهایی انجام بدهد که ما قبول نمی کردیم و هیأت مدیره هم قبول نمی کرد. البته هیأت مدیره را بیرون از شرکت انتخاب می کردند و این نوع رفتارها باعث شد که من استعفایم را بنویسم.

*در سال ۱۳۹۴ یعنی مراسم تودیع خودتان از مدیر عاملی سایپا، به این موضوع اشاره کرده بودید که عوامل دولت، سه بار علیه شما کودتا کردند. آیا همه این اقدامات در دولت آقای احمدی نژاد بود یا این که در دولت آقای روحانی هم بود و دقیقاً می خواستند چه کار کنند؟

-در دولت آقای احمدی نژاد که بود و از همان روز اول هم بود. در دولت آقای روحانی نیز، همان افراد قضیه را ادامه دادند. چون در سال ۱۳۹۲، آنها فکر می کردند گزینه مورد نظر آقای احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری، انتخاب می شود و به همین دلیل، اقداماتی انجام دادند.
این اقدامات در اواسط تا اواخر دولت دوم آقای احمدی نژاد انجام شد. از طرفی، در دوره وزارت آقای نعمت زاده و دولت آقای روحانی اتفاق خاصی رخ نداد به غیر از همان سیاسی شدن هیأت مدیره و موضوع خرید پرسپولیس که باعث شد من از سایپا خارج شوم.

*دقیقاً در چه سال هایی این اتفاقات رخ داد؟

-یکی از این اتفاقات، در همان سال اول مدیریت بنده در سایپا، یعنی سال ۱۳۹۱ رخ داد و یک اتفاق دیگر در سال ۱۳۹۲ و قبل از انتخابات ریاست جمهوری رخ داد. بعد از این که در انتخابات سال ۱۳۹۲، فرد مورد نظر آقای احمدی نژاد رد صلاحیت شد، آنها تلاش می کردند به نحوی سایپا را در اختیار داشته باشند و مدیر عامل سایپا نیز از آدم های خودشان باشد. اگر در اینترنت، جستجو کنید می توانید اسامی هیأت مدیره آن دوره ساپیا را پیدا کنید.

*در آن دو بار که جنابعالی می گویید در دولت آقای احمدی نژاد اقداماتی انجام شد و شما اصطلاح «کودتا» را به کار می برید، چه خواسته ای داشتند؟

-دیگر وارد جزئیات و ریز قضیه نشویم. من که مدیر عامل سایپا شدم، منتخب شرکت «سرمایه گذاری کارکنان سایپا» بودم و از طرف سازمان گسترش انتخاب نشده بودم. بعداً یک صورتجلسه جعلی، در آن شرکت درست کرده بودند که بنده، دوباره به شرکت پارس خودرو برگردم و مدیر عامل آن شرکت باشم ولی یک نفر از نفرات خودشان، مدیر عامل سایپا شود.
بنابراین، یک صورتجلسه جعلی تهیه شده بود و مدیر عامل را ملزم کرده بودند که آن را امضاء کند. در سایپا، متوجه این اتفاق شدند و جلوی آن را گرفتند.

*آن اتفاقات سال های ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲، فقط همین موضوع بود؟

-در سال ۱۳۹۲ به شکل دیگری بود. در سال ۱۳۹۲ فشار زیادی به وزیر صنعت و معدن دولت آقای احمدی نژاد وارد شد و البته ایشان، آنها را قبول نداشت. گفته شده بود که یک جلسه هیأت مدیره برگزار شود و می خواستند به افراد هیأت مدیره فشار بیاورند تا به آدم های مورد نظر آنها رای بدهند.
البته بعضی آدم های آنها در هیأت مدیره سایپا بودند تا بتوانند ما را به پارس خودرو برگردانند. فشار به هیأت مدیره ایجاد شده بود ولی در آن زمان حواس آقای غضنفری (وزیر وقت صنعت و معدن) جمع بود. در آن زمان، آقای غضنفری توصیه هایی کرد و من به توصیه های او عمل کردم و از قضیه جستم.

*در دوره آقای روحانی چه اقدامی انجام شد که در ذهن شما مانده و از آن گلایه دارید؟

-در اوایل دولت آقای روحانی، یک اتفاق رخ داد و بعد از آن اتفاق خاصی رخ نداد تا زمان منصوب شدن آن فرد سیاسی در سازمان گسترش و نوسازی صنایع (ایدرو). در این دوره، ما نتوانستیم به خوبی با ایشان کار کنیم و ایشان هم کاندیداهایی برای مدیر عاملی سایپا داشتند و فشارهایی وارد کرد.

*آیا این اختیارات را داشتید که تیراژ تولید را بالا ببرید یا کیفیت محصولات سایپا را ارتقاء بدهید و مقامات وزارت صنعت و معدن با آن کارها مخالف کنند؟

-کسی با انجام این کارها مخالفت نمی کرد، یعنی با افزایش تولید و توسعه محصول، مخالفت نمی کرد. عمدتاً جنبه سیاسی قضیه مطرح بود و ما با آن جنبه، مشکل داشتیم.

*یعنی فقط تزریق نیروهای توصیه ای و سفارشی به سایپا را قبول نمی کردید؟

-بله. البته آنها هم قبول کرده بودند که ما نیروهای معرفی شده را از طریق کانال خودمان یعنی کمیته ارزیابی سایپا، برای پست های مختلف، انتخاب کنیم. در آن دوره، ما جا به جایی های زیادی در سایپا انجام دادیم.
شاید ۹۵ تا ۹۶ درصد جا به جایی ها در داخل گ%

  • منبع خبر : https://eghtesadkhodro.com/
برچسب ها
اخبار مشابه
قیمت گواهی اسقاط خودروهای فرسوده افزایش یافت
حساب بانکی کدام افراد مسدود می‌شود؟
اولویت‌های جامعه کارگری در سال ۱۴۰۳
ثبت دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

دیدگاه بسته شده است.