خیال خام وزیر نفت، توسعه مگاپروژههای نفتی با مشارکت بخش خصوصی براساس تجربههای گذشته اتفاقی دور از ذهن به نظر میرسد. به گزارش پایگاه خبری ندای البرز به نقل از عصر اقتصاد: نیلوفر جمالی| توسعه میدان نفتی آزادگان، اکنون تبدیل به رویایی شده که کودک چند ساله ما در تلاش است با کوبیدن پایش بر زمین و […]
خیال خام وزیر نفت، توسعه مگاپروژههای نفتی با مشارکت بخش خصوصی براساس تجربههای گذشته اتفاقی دور از ذهن به نظر میرسد.
به گزارش پایگاه خبری ندای البرز به نقل از عصر اقتصاد: نیلوفر جمالی| توسعه میدان نفتی آزادگان، اکنون تبدیل به رویایی شده که کودک چند ساله ما در تلاش است با کوبیدن پایش بر زمین و اصرار بر امکان پذیر بودن اجرای آن در شرایط فعلی با وجود تحریمها و کمبود بودجه با توان داخلی، محققش کند.
نزدیک به ۲ دهه است که دولتهای متعدد ایران بر این باورند که میتوانند با سرمایهگذاری و توان فناوری داخلی مگاپروژه « میدان نفتی آزادگان» را توسعه دهند و از منافع آن بهرهمند شوند و حالا پس از تلاشهای دولت احمدی نژاد برای رسیدن به این هدف نوبت به دولت رئیسی رسیده است.
همین هفته بود که جواد اوجی، وزیر نفت کنونی از سرمایهگذاری ۷ میلیارد دلاری برای توسعه میدان مشترک نفتی آزادگان ظرف ۲ سال خبر داد.
نگاهی که دولت احمدی نژاد هم به میدان نفتی آزادگان داشت، چیزی شبیه به همین طرح بود و اکنون پس از گذشت ۹ سال از پایان دوران ریاست جمهوریاش، بخش زیادی از منابع این میدان همچنان در زیر زمین آرمیده و وضعیت بهرهبرداری از این میدان با یک دهه پیش تفاوت چندانی ندارد.
اوجی درباره این طرح میگوید که پس از ۲ سال به بهره برداری میرسد و بانکها، شرکتها و مردم، سهامداران طرح توسعه آن خواهند بود. اوجی به همین منظور در نشستی با بانکها و شرکتهای بزرگ اکتشاف و تولید از نتیجه مثبت مشارکت در طرحهای بالادستی صنعت نفت به ویژه توسعه یکپارچه میدان مشترک نفتی آزادگان گفت. اما باید بگویم که این طرح با توجه به تجربیات گذشته بسیار خوشبینانه است.
هنوز یادمان نرفته پیشتر از این نیز شرکتهای بخشخصوصی از جمله پتروپارس از زیرمجموعههای شرکت ملی نفت ایران، پتروایران و … برای توسعه این میدان نفتی اقدام کرده بودند.
به زبان ساده،پیش از این با سرمایهگذاریهای دولت، بخشی از میدان مشترک نفتی آزادگان به بهره برداری رسیده بود؛ دولت کنونی اما قصد دارد طرحهای توسعه قبلی را تکمیل و میزان برداشت از این میدان را افزایش دهد. به همین خاطر از بانکها و بخش خصوصی برای سرمایهگذاری دعوت کرده است؛ اما اینکه برچه اساسی تصور شده که بانکها و بخش خصوصی توان اجرای چنین مگاپروژه ای را دارند؟! و اگر توان تامین سرمایه را دارند، آیا تمایل هم برای سرمایهگذاری دارند؟ اینها سئوالاتی است که باید از شخص وزیر نفت سوال شود.
تجارب ناموفق در تامین مالی داخلی مگاپروژهها
بخش خصوصی و بانکهای ایران پیش از این نیز ثابت کرده اند که نه تنها توان اجرای پروژههای کوچک را ندارند بلکه علاقه ای هم برای برنامهریزی و به پایان رساندن آنها ندارند و نمونه این نوع سرمایهگذاری را در عسلویه به تعداد بالا میتوان مشاهده کرد.
پیش از این پروژههای پالایشگاهی کوچکی در جنوب کشور (سیراف) و منطقه عسلویه برنامهریزی شد تا توسط بخش خصوصی به مرحله اجرا برسد. در آن زمان، زمین پروژهها آماده و مراحل اولیه نیز انجام گرفته بود. اما پس از گذشت سالها این پروژهها همچنان به سرانجام نرسیده اند.
فراموش نکنیم که پروژههایی که در عسلویه رها شده اند، پروژههای پالایشگاهی کوچک با ظرفیت تولید تنها ۶۰ هزار بشکه بودند و در مقابل مگاپروژه میدان نفتی آزادگان بسیار ناچیز محسوب میشوند.
در مدتی که دولت تلاش میکند تا برای توسعه پروژههای نفتی از بخش خصوصی داخلی استفاده کند، بخش خصوصی به کرات اثبات کرده که حاضر نیست برای مشارکت در چنین طرحهایی از جیب خود مایه بگذارد و در انتظار دریافت وام از صندوق توسعه ملی برای اجرای اینگونه پروژها است (البته شاید این امر ریشه در بی اعتمادی متقابل مدیران دولتی و خصوصی است ولی به هر حال یک واقعیت است) و این در حالی است که اگر دولت نقدینگی لازم برای اجرای این پروژهها را داشت، به طور قطع بیواسطه اقدام به توسعه میکرد و نیازی هم به کمک بخش خصوصی نداشت.
تجربه ناخوشایند بخش خصوصی
وزارت نفت و مدیران دولتی باید بپذیرند، بخش خصوصی و بانکهای غیر دولتی ایران ریسک چنین سرمایهگذاری کلانی را در شرایط کنونی نمی پذیرند؛ چراکه نگران مشکلاتی هستند که در پروژههای مشارکتی با دولت وجود دارد و میدان نفتی آزادگان، مگاپروژه ای بالادستی است که دولت قصد دارد به کمک بخش خصوصی آن را سرپا کند ولی در عمل و در نهایت خود دولت مشتری انحصاری محصول این پروژه خواهد بود و کمترین تغییر در دولت میتواند به معنی از بین رفتن تمامی منافع متصور بخش خصوصی از این محل خواهد بود، اتفاقی که به کرات رخ داده است.
بخش خصوصی هم اکنون نیز تجربه بد در سرمایهگذاری نیروگاه سازی را در مقابل خود دارد و با مشکلات این سرمایهگذاری همچنان دست به گریبان است.
بخش خصوصی که برای اجرای مگا پروژه میدان آزادگان از او دعوت شده از جنس همان بخش خصوصی است که در پروژههای نیروگاهی با مطالبات انباشته از دولت مواجه است و قدرت نقد کردن مطالبات خود را هم ندارد و از طرف دیگر هم به سررسید بازپرداخت وامهای دریافت شده از صندوق توسعه ملی نزدیک شده و وام ارزی که با دلار ۲ هزار تا ۳ هزار و ۵۰۰ تومان گرفته باید با دلار ۳۳ هزار تومان به دولت بازگرداند.
حالا بخش خصوصی با بی تعهدی دولت در بازپرداخت طلب ریالی انباشته شده چگونه میتوانند وام ارزی خود را تسویه کند؟ پس با توجه به شرایط و تلاطمهای اقتصادی ایران سرمایهگذاری بخش خصوصی در این مگاپروژه امکان پذیر نیست.
یادمان نرود، سرمایهگذاری در نیروگاه سازی کشور متوقف شده و در همین روزها به رقم بالاتر بودن ظرفیت اسمی نیروگاههای کشور از میزان مصرف روزانه باز هم با چالش کمبود عرضه مواجه هستیم و با گذر زمان این مشکل تشدید خواهد شد؛ چرا که حتی در صورت آغاز دوباره جریان سرمایهگذاری در بخش نیروگاه سازی تا به بهره برداری رسیدن آن ۳ تا ۵ سال باید انتظار بکشیم.
مشابه همین اتفاق در صنعت نفت نیز رخ خواهد داد، مشکلات به مرور زمان خود را نشان میدهند.
تکرار تکرار یک خیال خام
همانطور که پیش از این نیز اشاره شد برای توسعه میدان نفتی آزادگان در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد خیزهایی برداشته شد و حتی در دولت روحانی نیز تلاش شد تا از حضور چینیها برای این مگاپروژه بهره برداری شود که به دلیل تحریمها، چین از انجام تعهداتش خودداری کرد و دوباره شرکت ملی نفت ایران این میدان را از چین گرفت و چشم بادامیها رسما از طرح توسعه این میدان خلع ید شدند.
در واقع دولت روحانی پس از برجام به دنبال استفاده از توانمندی و سرمایهگذاری شرکتهای خارجی بود؛ چراکه آنها هم سرمایه و فناوری لازم را در کنار انگیزه کافی برای اجرای این فرایند در اختیار داشتند؛ امکاناتی که دولت و بخش خصوصی ما از آن برخوردار نبودند و تجربه هم آنطور که اشاره شد نشان میدهد که این دولت و بخش خصوصی نتوانسته اند همافزایی بلند مدتی در جهت جبران کمبودهای خود داشته باشند.
امروز اما، رویکرد دولت به سمت توان داخلی و بخش خصوصی برای توسعه این میدان بزرگ نفتی بود؛ اما بخش خصوصی انگیزه و اعتماد کافی برای اجرای چنین پروژه ای را نداشته و ترجیح میدهد به جای درگیر کردن مستقیم سرمایههای خود از وامهای دولتی استفاده کند و در عمل اولویتش این است که به عنوان پیمانکار و نه سرمایه گذار در این طرحها حضور داشته باشد.
از بخش خصوصی که بگذریم، بانکها نیز حاضر نیستند در چنین پروژههایی سرمایهگذاری کنند؛ چراکه اکنون با پول خود در حال بنگاه داری هستند و با ایجاد شرکتها و هلدینگهای بزرگ صنعتی و… پروژهایی از دولت دریافت و اجرایی میکنند؛ پس نیازی به پذیرش چنین ریسک بزرگی هم ندارند.
محاسبات غیراقتصادی برای مگاپروژه
نکته دیگری که نباید از قلم بی افتد، محاسبات میزان سرمایهگذاری و مدت زمان اجرای پروژه است. اوجی، وزیرنفت اعلام کرده است که سرمایه لازم برای اجرای این پروژه ۷ میلیارد دلار است؛ سرمایه کلانی که برای اجرای مگاپروژه ای مانند میدان نفتی آزادگان در کشور وجود ندارد و محاسبات قبلی نیز نشان داده، هیچ کدام از ارقام در پیش بینیهای اولیه برای پروژههای نفتی حتی در مقیاس کوچک نیز درست از آب در نیامده است.
پیش از این در پروژههای پالایشگاهی عسلویه برآورد میزان سرمایهگذاری در برخی پروژهها ۳ میلیارد دلار بود در حالی که این طرحها با بیش از ۱۰ میلیارد دلار هزینه در دولت قبل به پایان رسید.
انجام پروژها تنها کلنگ زنی نیست، زمانی که پروژه ای آغاز میشود باید شروع و پایان آن اقتصادی باشد؛ چراکه برای آنها هزینههای دلاری صورت میگیرد.
در دولت احمدی نژاد پروژههای متعددی در عسلویه با مدت زمان ۲ سال آغاز شد که در دولت روحانی با زحمت فراوان و هزینه کلان پس از ۹ سال به پایان رسید.
اکنون نیز طرح توسعه میدان نفتی آزادگان با سرمایه ای ۷ میلیارد دلاری برای مدت ۲ سال تعریف شده که بسیار خوشبینانه به نظر میرسد. چراکه تجربه ثابت کرده پروژههایی که شرکتهای داخلی ایران در دست میگیرند؛ امکان و توان لازم برای پایان به موقع آن را ندارند.
حتی در خوشبینانهترین حالت اگر امکان پذیر بودن اجرای آن را در نظر بگیریم تامین بودجه لازم برای اجرای آن جای بحث دارد؛ چرا که مبلغ با توجه به بی ثباتی نرخ ارز نامشخص یا چند برابر است. در واقع سرمایه هنگفتی لازم است که در توان بخش خصوصی به تنهایی نیست.
فاصله زیاد شرکتهای داخلی با استانداردهای جهانی باعث شده تا برآورد هزینه، زمان و کیفیت اتمام پروژه با مشکل مواجه شود. تاکنون پیش نیامده که یک پروژه توسط شرکتهای داخلی در زمان مقرر تحویل داده شود و این کاملاْ مشخص است که هر چه پروژه زمان بیشتری را سپری کند، هزینههای بالاتری را نیز طلب میکند.
زمانی که یک پروژه ۳ میلیارد دلاری با ۱۰ میلیارد دلار به پایان میرسد، به طور قطع پروژهای اقتصادی نیست و بخش خصوصی توان تحمل هزینههای آنرا ندارد.
در واقع یک پروژه باید از نظر اقتصادی پاسخگو باشد و در زمان معین آغاز و به پایان برسد و همچنین ظرفیت مورد نظر برای تولید را ارائه کند. با این شرایط به نظر میرسد، طرح توسعه میدان نفتی آزادگان در دولت رئیسی نیز خوشبینانه تعریف شده و قابلیت اجرا ندارد؛ چرا که تمام جوانب آن دیده نشده و از تجربیات گذشته نیز بهره نبرده است.
شرایط مدیریتی جدید کشور نیز چنگی به دل نمی زند و این نیز رسیدن پروژهها به هدف نهایی را بعید نشان میدهد. هر چند، مدیران نفتی در راستای توسعه میدان نفتی آزادگان تلاش خود را کرده و جلسات متعددی را برگذار کرده و میکنند؛ اما برآیند آنها با توجه به تجربیات شکست خورده گذشته جای تردید دارد.
Sunday, 24 November , 2024