۷۰ درصد سالمندان را خانم‌ها و ۳۰ فقط درصد آن‌ها را مردان تشکیل می‌دهند و این بدان معنا است که بسیاری از مردان اصولاً به دوران سالمندی نمی‌رسند.

۷۰ درصد سالمندان را خانم‌ها و ۳۰ فقط درصد آن‌ها را مردان تشکیل می‌دهند و این بدان معنا است که بسیاری از مردان اصولاً به دوران سالمندی نمی‌رسند.

به گزارش ندای البرز به نقل از باهاتیم، مطابق اطلاعات و آمار موجود در دهه‌های اخیر سالمندی در ایران به یک پدیده اکثراً زنانه تبدیل شده است. در واقع در حال حاضر ۷۰ درصد سالمندان را خانم‌ها و ۳۰ فقط درصد آن‌ها را مردان تشکیل می‌دهند و این بدان معنا است که بسیاری از مردان اصولاً به دوران سالمندی نمی‌رسند…

از سویی در بیشتر مواقع اوضاع مردان سالمند و در قید حیات نیز نسبت به خانم‌ها بسیار غم‌انگیزتر و رقت‌بارتر است. ضعف جسمانی ناشی از کار مداوم و دغدغه تأمین معاش خانواده آن‌ها را از نیازهای اولیه زندگی که ورزش تغذیه سالم گردش و تفریح و حفظ ارتباطات اجتماعی در دوران سالمندی بوده، به‌کل محروم ساخته و باعث شده تا هیچ اندوخته‌ای (مادی و معنوی) برای دوران سالمندی خود نداشته باشند.

بر خلاف بسیاری از شعارهای فمینیستی این روزها، در بیشتر اوقات، در حقیقت این مردها هستند که قربانیان زندگی امروز محسوب می‌شوند. آنها وظیفه دارند تا بر اساس قانون های نوشته و نانوشته تمامی دستاورد سالها کار و تلاش خود را برای تأمین نیازهای امروز و آتی فرزندان و خانواده خود هزینه کنند و سهمی برای خود در نظر نگیرند. درحالی‌که نمی‌دانند با این کار علاوه بر ضربه اساسی به جسم و روان خود شرایط نگهداری‌شان در دوره سالمندی را برای افراد خانواده بسیار بالا می‌برند.

در چند دهه اخیر با بدتر شدن اوضاع اقتصادی خانواده‌ها و آینده نگری و ایده‌آل‌گرایی خانواده‌ها نسبت به اینکه فرزندانشان نباید در زندگی آینده کمبودی داشته باشد، هم‌سطح توقع فرزندان را بالابرده‌اند و‌هم آن‌ها را در ارتقای مهارت‌های فردی برای کسب درآمد ضعیف و ناتوان کرده‌است.

متولدین دهه‌های اولیه قرن چهاردهم باوجود پدران کارگر و کارمند و میانگین ۵ فرزند اصلاً به فکر خانه و وسایل زندگی و حتی بعضی هزینه‌های ازدواج فرزندشان نبودند. آن‌ها می‌دانستند فرزندان باید با کسب مهارت‌ها و تأمین حداقل‌های زندگی در زمان مناسب از خانواده پدری منفک و برای خود زندگی مستقلی تشکیل دهند و در طول زندگی نسبت به تکمیل نیازهای خانواده اقدام کنند. مسیری که امروزه کاملاً معکوس شده و پدران را موظف به رفع نیازهای فرزندان تا آخر عمر می داند.

با این اوصاف خانواده‌ها باید قبول کنند که تأمین حداکثری خواسته فرزندانشان نه‌تنها آن‌ها را قدردان ثروت به دست آورده نمی‌کند چه‌بسا باعث نابودی ثروت به ارث رسیده و از دست رفتن قابلیت‌ها و استعدادهایشان نیز بشود.

حاصل آنکه:

۱- والدین و به‌ویژه پدران جوان امروز وظیفه‌دارند به فرزندان خود دانش و مهارت‌های کسب درامد حفظ و افزایش آن و حرمت سرمایه و پول خلق‌شده را بیاموزند

۲- اندیشه برای فردای فرزندان در حد متعارف لازم است و بیش از آن موجب  ضرر و زیان بسیار برای خانواده خواهد بود

۳-والدین حتماً برای دوران سالمندی خود برنامه داشته باشند و به‌هیچ‌وجه روی کمک‌های مالی و زمانی فرزندانشان حساب باز نکنند

۴- حتماً برای خود وکیل خانواده انتخاب کنید. داشتن  وصی و وکیل شمارا در انجام تصمیمات منطقی قوی و محکم می‌کند

۵- بر روی توانمندی جسمی و ذهنی خود متمرکز شوید قوی بودن جسم و ذهن شمارا از دریافت کمک فرزندان بی‌نیاز می‌کند

۶- برای ورزش تفریح و سرگرمی (که متأسفانه بسیاری از والدین ما یاد نگرفته‌اند و آن را کاری عبث و بیهوده  پنداشته و می‌پندارند و هنوز هم به آن پافشاری می‌کنند) وقت و هزینه کنید

۷- و در کل برای وجود نازنین خود ارزش قائل شوید