تبدیل‌ شدن ایران به مرکز مبادلات (هاب) انرژی منطقه از اهداف اصلی دیپلماسی انرژی دولت سیزدهم به‌شمار می‌رود و در برنامه هفتم توسعه بر آن تأکید شده و قرار است با ریل‌گذاری مناسب، کشور افزون بر اینکه به جایگاه مناسب جهانی و منطقه‌ای در حوزه انرژی دست یابد، تحریم‌ها را به فرصت تبدیل کند.

تبدیل‌ شدن ایران به مرکز مبادلات (هاب) انرژی منطقه از اهداف اصلی دیپلماسی انرژی دولت سیزدهم به‌شمار می‌رود و در برنامه هفتم توسعه بر آن تأکید شده و قرار است با ریل‌گذاری مناسب، کشور افزون بر اینکه به جایگاه مناسب جهانی و منطقه‌ای در حوزه انرژی دست یابد، تحریم‌ها را به فرصت تبدیل کند.

به گزارش ندای البرز به نقل از خبرنگار شانا، نفت و گاز، به‌عنوان دو منبع اصلی انرژی، در یک قرن اخیر نقشی جدی در تأمین انرژی جهان داشته و با وجود ارائه برنامه‌های مختلف برای دوری از سوخت‌های فسیلی و کشش به بهره‌گیری از سوخت‌های پاک، آمارها نشان می‌دهد این منابع به‌ویژه گاز، در چند دهه آینده نیز همچنان نقشی جدی در اقتصاد جهان ایفا خواهند کرد.

در این میان ایران که از بزرگ‌ترین دارندگان نفت و گاز در جهان به‌شمار می‌رود، این فرصت را دارد که از آورده‌های سیاسی و اقتصادی تجارت بین‌المللی این منابع انرژی بهره‌مند شود، زیرا اتخاذ نکردن رویکرد فعالانه در این زمینه می‌تواند فرصت‌های ایجادشده را به تهدید بدل کند.

موضوعی که دولت سیزدهم از ابتدای کار با به‌کارگیری دیپلماسی انرژی آن را در اولویت قرار داد تا آنجا که توجه به راهبرد تبدیل‌ شدن ایران به مرکز مبادلات (هاب) انرژی منطقه را در بند «۱۰» سیاست‌های کلی برنامه هفتم توسعه مورد تأکید قرار داده و در آن این‌گونه اعلام کرده است: فعال‌سازی مزیت‌های جغرافیایی – سیاسی و تبدیل جمهوری اسلامی ایران به مرکز مبادلات و خدمات تجاری، انرژی، ارتباطات و حمل‌ونقل با روان‌سازی مقررات و ایجاد و توسعه زیرساخت‌های لازم.

راهبردی که مالک شریعتی نیاسر سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس در تشریح بررسی مواد ارجاعی بخش انرژی لایحه برنامه هفتم توسعه که هشتم آبان‌ماه در کمیسیون تلفیق برنامه توسعه بررسی شد، به آن اشاره و اظهار کرد: بر اساس این بند، نقش‌آفرینی کشور در دیپلماسی انرژی منطقه در پنج سال برنامه افزایش خواهد یافت. بر اساس این بند می‌توانیم در حوزه صادرات و واردات انرژی باتوجه‌به مخازن انرژی که داریم نقش مهمی در منطقه ایفا کنیم.

چرا تبدیل ایران به قطب انرژی منطقه ضروری است؟

در اهمیت و ضرورت تبدیل‌ شدن ایران به قطب انرژی منطقه، در وهله نخست می‌توان به کاهش اهمیت نفت و افزایش سهم گاز در سبد مصرف انرژی جهان اشاره کرد. پیش‌تر ایران با صادرات نفت، علاوه بر کسب درآمد اقتصادی، به‌دنبال ایجاد تعادلی سیاسی – امنیتی در جهان برای توسعه خود بود، اما با روند کاهشی مصرف نفت اروپا، افزایش عرضه نفت ایالات متحده و پدیده تحریم، غرب به‌مرور نیازمندی خود به نفت کشورهای خاورمیانه به‌خصوص ایران را کاهش داد و اهرم قدرت ایران در عرصه بین‌المللی تضعیف شد.

دومین مورد از اهمیت راهبرد پیشنهادی قطب انرژی، استفاده از موقعیت جغرافیایی ایران است. جایگاه جغرافیایی کشور ایران و نیز قرارگیری بین کشورهای دارنده ذخایر بزرگ گاز و نفت، همچنین قرارگیری بین بازارهای بزرگ انرژی در شرق و غرب خود، امتیاز ویژه‌ای برای کشور محسوب می‌شود که تبدیل‌ شدن به هاب انرژی منطقه به شکل مناسبی از این مزیت استفاده می‌کند.

سومین اهمیت این راهبرد نیز ایجاد درهم‌تنیدگی سیاسی – اقتصادی – امنیتی با کشورهای همسایه و ایجاد وابستگی متقابل بین ایران و این کشورها و در نتیجه کاهش تحریم‌پذیری است. این موضوع در ناتوانی ایالات متحده در تحریم گاز ایران از سوی ترکیه و عراق در دو دور اخیر تحریم‌ها قابل‌مشاهده است.

از سوی دیگر از منظر سلبی، تحولات اخیر عرصه بین‌المللی و به‌تبع آن تغییر معادلات انرژی در منطقه، امکان حذف ایران از معادلات انرژی منطقه را افزایش داده است.

رویکرد ترکیه به‌منظور تبدیل‌ شدن به هاب گازی بین اروپا و آسیا در همکاری راهبردی با روسیه، تلاش ترکمنستان برای صادرات گاز خود به مقصد پاکستان و هند و به مقصد اروپا و نگاه روسیه به بازارهای جنوب و جنوب غرب آسیا برای بازاریابی گاز مازاد صادراتی به اروپا نمونه‌هایی از این موضوع هستند، بنابراین پیگیری راهبرد تبدیل ایران به هاب انرژی منطقه در برهه زمانی کنونی به‌ویژه در سال‌های اجرای برنامه هفتم توسعه اهمیتی ویژه داردت.

در همین زمینه مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در گزارشی که شهریورماه منتشر کرد به مسائل راهبردی تبدیل‌ شدن ایران به مرکز مبادلات انرژی منطقه اشاره و اظهار کرده است: برای تبدیل‌ شدن به هاب انرژی منطقه، ایران چهار ابزار در اختیار دارد که عبارت‌اند از: تجارت نفت، تجارت گاز طبیعی، تجارت فرآورده‌های نفتی و تجارت برق.

در مجموع با توجه‌ به ایجاد وابستگی بالای سیاسی و اقتصادی، روند صعودی تقاضای گاز در دهه‌های پیش رو، حساسیت محل مصرف، قراردادهای بلندمدت و ظرفیت کم‌ ارزش افزوده، تجارت گاز مناسب‌ترین گزینه برای دیپلماسی انرژی و تبدیل ایران به هاب انرژی منطقه به‌شمار می‌رود و سه مورد دیگر به‌عنوان مکمل این رویکرد باید به کار گرفته شوند.

بر اساس این گزارش، کشور باید گاز مازاد کشورهای منطقه از جمله روسیه و ترکمنستان را خریداری و از طرف دیگر گاز واردشده را به همراه بخشی از گاز تولیدی خود به کشورهای متقاضی گاز در منطقه صادر کند.

بررسی ظرفیت‌های تجارت گاز در منطقه به‌ویژه پس از تحولات اخیر منطقه، نشان می‌دهد ایران می‌تواند در میان‌مدت پنج‌ساله به واردات حداقل ۳۰ میلیارد مترمکعب و صادرات حداقل ۶۰ میلیارد مترمکعب در سال دست یابد.

لایحه برنامه هفتم توسعه شامل ۲۴ فصل می‌شود که فصل نهم این لایحه مرتبط با حوزه انرژی است. در این فصل به‌صورت خاص به مسئله انرژی پرداخته شده، اگر چه در برخی دیگر از فصل‌های لایحه مانند فصل نخست رشد اقتصادی، فصل سوم اصلاح ساختار بودجه و فصل دوازدهم ترانزیت و اقتصاد دریامحور نیز به‌صورت موردی برخی مواد مرتبط با حوزه انرژی به‌ویژه حوزه روابط مالی نفت و دولت مطرح شده است.