مجید بیگناه خبرنگار و فعال رسانه ای حوزه دارو و سلامت کشور گفت و گوی مفصلی در خصوص وضعیت داروی کشور در سالی که گذشت با دکتر محمد عبده زاده عضو و رئیس هیات مدیره سندیکای صاحبان صنایع داروهای انسانی ایران انجام داده است. متن کامل این گفت و گو به شرح زیر است.

دکتر محمد عبده زاده، متولد سال ۱۳۵۰،عضو و رئیس هیات مدیره سندیکای صاحبان صنایع داروهای انسانی ایران است. بخشی از فعالیت های او در بخش دولتی بود و حالا که مدتی که از مشاغل دولت فاصله گرفته است دربخش صنعت فعالیت می کند. دکتر عبده زاده دانش آموخته داروسازی دانشگاه تهران است. از سال ۱۳۷۵ در دانشگاه های علوم پزشکی به عنوان کارشناس، معاون و مدیر دارو مشغول شد. زمانی در سازمان غذا و دارو از کارشناسی تا رده مدیر کلی را طی کرد. سپس وارد بخش خصوصی شد و عضو هیات مدیره شرکت های تولیدی مختلفی شد. دکتر عبده زاده در حال حاضر مشغول به فعالیت های صنفی و مرتبط با NGO است و علاوه بر عضویت در هیات مدیره سندیکای داروسازان، در سندیکای مواد مکمل هم به عنوان مشاور در تدوین آیین نامه ها و … مشارکت دارد.

به گزارش ندای البرز مجید بیگناه خبرنگار و فعال رسانه ای حوزه دارو و سلامت کشور گفت و گوی مفصلی در خصوص وضعیت داروی کشور در سالی که گذشت با دکتر محمد عبده زاده انجام داده که این گفت و گو در کتاب“ مجموعه گفت و گوی مدیران دارویی ایران در سال ۱۴۰۱” و با تلاش موسسه آلند انتشار یافته است. متن کامل این گفت و گو به شرح زیر است.

لطفا سندیکای صاحبان صنایع داروهای انسانی ایران را معرفی بفرمایید. این سندیکا چه خدمات و فعالیتهایی دارد؟

سندیکای صاحبان صنایع داروهای انسانی ایران در سال ۱۳۷۱ تاسیس شد. پیشکسوتان داروسازی مثل آقای دکتر نجفی بنیانگذار این سندیکا بودند. معمولا وظایف سندیکاها پیگیری منافع صنفی است. هیات مدیره، منتخبین اعضای آن صنف هستند و ارتباط با نهادها و سازمان ها را پیگیری می کنند. یک قسمت از این فعالیت ها هم روابط بین صنفی و روابط داخل صنف است، روابط بیرون از سندیکا و روابط داخل اعضا. هریک از اعضای هیات مدیره شرح وظایفی دارند. کارگروه های مختلفی را پیگیری می کنند و آن کارگروه ها می توانند در حوزه های رگولاتوری، قیمت گذاری، بانکی و غیره باشند. یک هفته در میان جلسات هیات مدیره تشکیل
می شود و مواردی که باید، مطرح می شوند. دبیرخانه مستقل داریم که اعضای آن ثابت هستند. دبیر مقیم داریم و آقای دکتر سلیمانجاهی تمام وقت در سندیکا هستند و کارها را پیگیری می کنند.

جدا از همه اینها، با توجه به متغیرهایی که در صنف داریم، تغییراتی که در تصمیم گیری های دولت، مجلس، سیاست های بانکی، ارزی، ارزش افزوده و غیره داریم، شرایط به گونه ای شده است که بسیاری از اعضای هیات مدیره تمام کارهای شخصی خود را کنار گذاشته اند و فقط پیگیر کار تولید هستند.

وضعیت تولید در کشور ما چگونه است؟ آیا حمایت الزم از تولیدکنندگان صورت می گیرد؟

واقعا کار تولید در کشور کار پرریسک و پرحاشیه ای است. الان دوستانی که در حوزه تولید درگیر هستند، در هر سندیکایی، چه دارو، چه مواد اولیه، چه تجهیزات، فرقی نمی کند، به سبک و سیاق قدیم نیست. نمی توانیم صبر کنیم دو هفته یک بار یا ماهیانه جلسه بگذاریم و فکر کنیم کارها به سرانجام میرسد. چون حتی در روز تعطیل نرخ ارز تغییر می کند یا بانک مرکزی مصوب های را امروز اعلام می کند و فردا آن را تغییر می دهد. هیچ حوزه ای ثبات ندارد و فشاری که می آورد عمدتا به بخش تولید است.

کشور ما تولیدمحور نیست و سیاست های کلان کشور از تولید حمایت نمی کند. سرمایه های خرد و کلان بیشتر تشویق می شوند که در ارز، سکه، مسکن و هر حوزه ای غیر از تولید به کار گرفته شوند. این سال های سال است که در عمل اتفاق می افتد؛ علیرغم اینکه سیاست های کلان کشور و شعارهای سال های اخیر که اعلام می شود در راستای حمایت از تولید است اما عمال بخشنامه ها و دستورالعمل ها سیاست های کلان را دنبال نمی کنند. تولید در کشور ما واقعا توجیه ندارد. کشور ما بیشتر دلالی محور است. اگر یک شرکت تولیدی سودش را در آخر سال حساب کند، ارزش افزوده املاکش خیلی بیشتر از تولید برایش سود دارد. در حالی که تولید ارزش افزوده دارد، تولید اشتغال ایجاد می کند، تولید برای کشور استقلال می آورد، تولید درآمد ملی را افزایش می دهد، خیلی زنجیره ها پشت سر آن فعال می شود. اما عملا تولیدکننده آنقدر درگیر مسائل بانکی و بیمه و مالیات و رگولاتوری و … است که واقعا مثل یک دونده روی تردمیل می دود و همیشه سرعت تردمیل بیشتر از توان اوست و هیچ وقت نمی رسد.

رفع این مشکلات از حیطه مردم عادی خارج است، چرا که قدرت اجرایی ندارند، پس رفع مشکلات این موضوعات به عهده چه کسی است؟

حرف شما کامال درست است. درست یا غلط، یک وظیفه به سازمان غذا و دارو داده شده است و آن تولیت این صنعت است. سازمان غذا و دارو و وزارت بهداشت جز صدور مجوزها هیچ ابزار حمایتی برای حمایت از صنعت ندارند. نه کارشناسش را دارند، نه توان پرسنلی آن را دارند، نه به لحاظ قانونی این توانمندی را دارند.
دو موضوع در اختیار وزارت بهداشت است: یکی قیمت گذاری، یکی صدور مجوزها. طی این سال ها شرکت ها توسعه پیدا کردند؛ چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی، تعداد پروانه ها بیشتر شده است. در عوض توانمندی پرسنلی سازمان غذا و دارو به شدت افت کرده است. کارها را برون سپاری نمی کنند و خود توان کارشناسی ندارند و کارها می ماند. از سویی دیگر سازمان غذا و دارو و وزارت بهداشت وقتی قیمت دارو یا مواد اولیه یا هرچیز دیگری بالا می رود باید به مصرف کننده و بیمار جوابگو باشد. به همین خاطر تضاد ساختاری که در وظایف هست تداخل هایی ایجاد می کند. از یک طرف به خاطر بود و نبود دارو باید جواب دهد و از طرف دیگر به خاطر قیمت دارو بایدپاسخگو باشد. اگر قیمت دارو بالا برود سر و صدای بیمار و بیمه در می آید و اگر قیمت را بالا نبرد، فریاد صنعت بلند می شود. این تضاد ساختاری که در این تشکیلات هست خودش یک مانع است.
حمایت از صنعت در کجاست؟ در وزارت صمت، بیمه، دارایی، قوانین مجلس، اینها یک زنجیره هستند. مثلا در سال ۱۴۰۱ با یک تعرفه ماشین آلات و ارزش افزوده چه بلایی سر تولید آمد. ۹ ماه تمام سندیکاها و اعضا به دنبال این بودند که دارویی که در آخر ارزش افزوده ندارد، وقتی به اولش ارزش افزوده اضافه شود قیمت مصرف کننده را بالا می برد. ضمن این که پول اول، نقد هم دریافت می شود. الان تفاوتی که در بخش فینیش (محصول نهایی دارو) با مواد اولیه دارد این است که عمده خرید ما نقدی است، چه از داخل و چه از خارج. ولی دارو تولید می شود، به مراکز دولتی، بیمارستان ها، داروخانه ها داده می شود که توان خرید نقدی ندارند و خریدها نسیه است. (۶ ماهه و یک ساله است). خب پس هزینه های مالی این را چه کسی باید بدهد؟ سود دارو را ۲۵ درصد تعریف می کنند اما از آن طرف افزایش هزینه ها چند درصد است؟ شما تسهیلات هم بگیرید چه درصدی باید بدهید؟ سود تابع قانون پولی و مالی کشور است. بعد به دارایی می رسیم. مگر دارایی از مالیات می گذرد؟ خیر. تازه باید نقد هم پرداخت شود. ارزش افزوده سر سه ماه باید نقد پرداخت شود. پول تامین اجتماعی و حق بیمه ماهیانه هم اگر با یک روز تاخیر پرداخت شود، شامل حال جریمه می شود. اما از آن طرف طلب ما ۶ ماه و یک سال طول می کشد. اینها یک مجموعه بین بخشی است که در مورد تولید کشور اتفاق می افتد. من که در وزارت بهداشت به عنوان مدیر کل دارو کار کردم و دوستان دیگر، عمده تلاش ما این بوده که اگر کسی پیش ما می آید تا می توانیم کارش را تسریع کنیم ولی آیا این جوابگوی مشکلات فعلی صنعت هست؟

به هیچ وجه نیست. آیا قیمتی که آیین نامه به من اجازه می دهد، صنعت را راضی می کند؟ به هیچ عنوان راضی نمی کند. الان با این تورم که وجود دارد، تولیدکننده همیشه در ضرر است. حقوق کارگر و کارمند هم حتی اگر صددرصد افزایش پیدا کند باز به اندازه پارسال قدرت خرید ندارند؛ به زندگی شخصی و خورد و خوراکشان هم نمی رسند. برای کارفرما توجیه ندارد، برای کارگر و کارمند توجیه ندارد، برای مصرف کننده و بیمار هم توجیه ندارد، چون توان خرید ندارد.
اگر بخواهیم واقع نگر باشیم با این نرخ تورم بخش صنعت کشور ورشکسته است. ببینید ظرف یک ماه ۵۰ درصد تورم بالا رفته است و شما محصولی تولید می کنید که ۲۰ درصد حاشیه سود دارد، یعنی شما ۳۰ درصد منفی هستید. صنعت دارو و ماده اولیه بخش کوچکی از صنعت کشور و تابع اقتصاد کلان کشور است. اقتصاد کلان کشور در حالتی که دچار تورم است هزینه هایش را افزایش نمی دهد. سود و حقوق و دستمزد و … را افزایش نمی دهد. بعد به این نتیجه می رسند که مردم پول ندارد و می گویند کمیسیون قیمت را تعطیل کنید. خب تا کی می توان اینگونه ادامه داد؟ بقیه عوامل تاثیرگذار بر قیمت توسط خود دولت افزایش پیدا می کنند. تنها کاری
که دولت و مجلس می تواند انجام دهد کنترل تورم است. شما تورم را صفر کن، بعد هیچ چیز را افزایش نده. همه ما تلاش می کردیم که ارز تک نرخی شود و اقتصاد کشور شفاف شود و همه در یک بستر فعالیت کنند. ارز تک نرخی شد و دوباره به دو برابر قیمت رسید. عرضه کننده ارز کیست؟ بخش عمده ارز حاصل صادرات نفت است و قیمت گذاری آن توسط بانک مرکزی انجام می شود. حالا نرخ درهم با دلار را با هم مقایسه کنید، چند سال است که ارزش درهم بابر دلار ثابت مانده است.
در یک بستر باثبات اقتصادی است که تولید رشد می کند، در بستری که تولید بتواند راحت با دنیا ارتباط برقرار کند، ماده اولیه را به راحتی بیاورد، تخصیص ارز به راحتی انجام شود و به موقع تامین خود را انجام دهد. الان یک ماه باید در نوبت بمانید تا تخصیص ارز را تایید کنند؛ یک ماه هم طول می کشد که از طریق صرافی پولتان را حواله کنند؛ چند ماه هم طول می کشد که جنس به دست شما برسد. نتیجه می شود کمبود دارو و واردات فوریتی با چند برابر قیمت؛ جنس بی کیفیت که هم مردم بیشتر پول آن را می دهند، هم بیمار ضرر می کند و هم
تولیدکننده. در این زنجیره تولیدکننده بازنده است، مصرف کننده بازنده است و منابع ارزی به جای تولید در واردات هزینه می شود.

شما سابقه تدریس در دانشگاه های کشور را دارید. با این توضیحاتی که ارائه دادید، اگر باز هم در دانشگاه تدریس کنید، به دانشجوهای می گویید درس بخوانند؟

جواب دادن به این سوال سخت است. ما ریشه در خاک این مملکت داریم. هیچ راهی هم نداریم غیر از این که کشور خودمان را خودمان بسازیم. با همه ناملایمتی ها و با همه انتقاداتی که داریم. اگر جوانان درس نخوانند چه کار کنند؟
خیلی از دانشجویان الان بی انگیزه هستند. چون دانشجو فکر می کند که بعد از فارغ التحصیلی اگر شب و روز هم کار کند، با این درآمد باید چند سال بگذرد که بتواند یک آپارتمان ۶۰ متری بخرد؟ کل عمرش را هم کار کند نمی تواند. دولت ها باید در اقتصاد کلان برای مسکن، اشتغال، آموزش، بهداشت و درمان به مردم پاسخگو باشند. مردم در هر جایی تحت فشار باشند نباید برای تهیه غذا در مضیقه باشند. بستر آموزش باید رایگان برای همه اقشار فراهم باشد. در بخش بهداشت و درمان همین طور، در بخش مسکن همین طور. در تمام دنیا برای این موضوعات
برنامه دارند و مسئولان باید پاسخگو باشند. تعارف هم نداریم؛ منافع ملی کشور است. در هر کدام از اینها فاجعه هستیم. نرخ ارز که الان بالا می رود تبعات اجتماعی آن را چند ماه دیگر دیده می شود. مردم ما روزبه روز دارند فقیرتر می شوند. چه کسانی فقیر می شوند؟ آنها که درست کار می کنند. این بحث در حوزه کار ما نیست و دوستان جامعه شناس و اقتصاددان باید اظهارنظر کنند. اما ما در کار تخصصی کوچک خودمان دچار مشکل هستیم. همه خریدها نقد، با افزایش روزانه، از آن طرف تمام فروش ها نسیه. از طرف دیگر چون دارو کالای استراتژیک است باید به دست مردم برسانیم حتی اگر پول ندهند. تا جایی که در توان داریم باید دارو تولید کنیم. این کار
را تا الان کردیم و بعد از این هم انجام می دهیم. اما این روند اقتصادی در هیچ جای دنیا نیست. مسکن می خرند بقیه اش را قسطی ۹۹ ساله می پردازند. ماشین می خرند، ۲۰ درصد مبلغ را پرداخت می کنند و بقیه را ۵ ساله می پردازند. گوشی تلفن همراه همین طور. ولی دارو را دیگر قسطی نمی خرند. به محض تحویل نسخه، فردای آن روز پول را از بیمه می گیرند. اما سیستم ما دقیقا برعکس است.

در دنیا تسهیلات را برای مسکن و خودرو و نیازهای اساسی می گذارند که مدت دار باشد؛ اما اینها در ایران دلالی و بورس بازی شده است. بانک ها در این امر ورود می کنند و ماشین خرید و فروش می کنند. یا در مسکن قیمت مسکن را بالا می برند. مگر بخش خصوصی می تواند رقیب
بانک و دولت شود؟ همیشه بازنده است به دلیل اینکه قدرت و سیاست و پول در جای دیگر است.

با این شرایط آیا ایران در بازار جهانی دارو جایگاهی دارد و آیا توانستیم جایگاه خودمان را حفظ کنیم؟

واقعیت این است که دانش داروسازی کشور ما در همه حوزه ها عمق پیدا کرده است. در حوزه ماده اولیه، فینیش، بایوتک، واکسن، مکمل و غیره. داروسازی، علم بین بخشی است. کارخانه داروسازی مجموع های از همه تخصص ها است. این دانش ها عمق پیدا کرده اند و به همین دلیل ما اکثر داروها را می توانیم بسازیم. اکثر ماده اولیه ها را می توانیم بسازیم. حالا بحث اقتصادی بودن یا نبودن آن، یک بحث دیگر است.
اینکه ما در دنیا چه جایگاهی داریم ، با وجود همه پیشرفتی که کرده ایم، هنوز نتوانستیم یک مولکول را پتنت کنیم. یک داروی جدید را نتوانستیم پتنت کنیم. کپی ساز خوبی هستیم اما خودمان هنوز یک داروی جدید را به دنیا معرفی نکردیم. در بحث صادرات حرفی برای گفتن نداریم. صادرات و واردات نیاز به یک بستر روابط عادی با دنیا دارد. نیاز به یک بستر بانکی عادی با دنیا دارد. ارتباط متقابل نیاز دارد. سرمایهگذاری خارجی نیاز دارد. ارتقای GMP می خواهد و خیلی از مسائل دیگر. ما در خیلی جاها نقص داریم. وقتی ارتباط بانکی نداریم چطور
می خواهیم جنس صادر کنیم؟ وقتی کارخانه ها درگیر روزمرگی هستند، مثال GMP هایشان را نمی توانند پاس کنند به دلیل اینکه حاشیه سودشان جوابگوی ارتقای GMP نیست، چطور می توانند در بازارهای بین المللی شرکت کنند؟ یعنی در صادرات دارویی در دنیا نقشی نداریم. یک صادرات ۴۰ – ۵۰ میلیون دلاری انجام می دهیم که چون بیشتر آن توسط دو سه تا شرکت است اصال عدد قابل توجهی نیست . خودکفایی این نیست که تعدادی دارو داشته باشیم و فکر کنیم اگر اینها را تولید کنیم خودکفا شده ایم. علم داروسازی علم روز دنیا است. مثل علم IT به روز تغییر می کند. داروهای جدید می آیند، نیازمندی ها جدید می شوند، رشته های فوق تخصصی مختلف درمانهای شان باریک تر می شود، روزبه روز برای فلان آنزیم، برای فلان تغییر ژنتیکی، دارو نیاز است. اینطور نیست که سقفی داشته باشد و به آن برسیم و تمام شود. خیلی از بیماری ها نادر هستند و تولید دارو یا ماده اولیه شان توجیه ندارد. آنها را باید وارد کنیم. این یک جریان سیال است که هم به تولید و هم به واردات نیاز دارد.
چیزی که مهم است، تراز تجاری مثبت است. بگوییم اگر ۲۰۰ میلیون دلار واردات داری اشکال ندارد، اصلا ۵۰۰ میلیون وارد کن ،ولی در مقابل صادرات خود را بالا ببر. ارزآوری داشته باش. بگوییم داروی فینیش، شما یک میلیارد واردات داری، اشکال ندارد ولی ۲ میلیارد صادر کن. همه دنیا به این نتیجه رسیده است اما اینجا مجوز گرفتن یک دارو که بخواهیم صادر کنیم یک ماه طول می کشد. نمی توانیم به موقع به تعهدات خارجی خود عمل کنیم. آنقدر گرفتاری در این حوزه ها داریم که عملا داریم دور خودمان می چرخیم. کسی سازمان غذا و دارو، سازمان توسعه تجارت و بقیه مسئولان را بازخواست نمی کند که هدف گذاری بکنند.

مثلا برای سال پیش رو هدفمان این باشد که ۵۰۰ میلیون صادرات کنیم، سال بعدش ۷۰۰ میلیون، سال بعدش یک میلیارد. اینها باید پاسخگو باشند. باید مجبور شوند برای صادرات تسهیلات بگذارند. الان کسی برای صادرات بازخواست نمی کند، واردات هم که از همه چیز راحت تر است.

به عملکرد وزارت بهداشت در سال ۱۴۰۱ چه نمره ای می دهید؟ آیا وزارت بهداشت دکتر عین اللهی نمره قبولی می گیرد؟

باید به این موضوع حوزه به حوزه نگاه کرد. نمی شود گفت در کل قبول هستند یا در کل رد هستند. در بعضی جاها خوب عمل کردند اما در بعضی جاها واقعا عقب هستند. برای مثال پیگیری طرح دارویار و تک نرخی شدن ارز کار بسیار سنگین و بزرگی بود که به سرانجام رسید و سعی کردند کم ترین آسیب را به مردم برسانند. تا اینجا یک کار شبانه روزی و قابل تقدیر بود. کجا قابل پیش بینی نبود؟ این که دولت بعد از اجرای این طرح ناگهان قیمت ارز را دو برابر کند. این در هیچ فرمول اقتصادی نمی گنجید که دولت خواهان تک نرخی شدن ارز باشد و دوباره برای تامین منابعش یا به هر دلیل دیگری که ما نمی دانیم قیمت ارز را دو برابر کند. اینجا دیگر گناهی به گردن وزارت بهداشت نیست. بحث دیگر آن ارتباط و فشاری است که باید روی سازمان برنامه و بودجه بگذارد که منابعش را بگیرد، در این موضوع ضعیف عمل کردند. در آوردن نقدینگی به وزارت بهداشت ضعیف عمل کردند. در بحث صادرات اما واقعا خوب عمل نکردیم و قسمت زیادی از تقصیر این مشکل به عهده وزارت بهداشت و سازمان غذا و دارو است. هنوز گیرهایشان زیاد است و در این حوزه نمره قبولی نمی گیرند. باید در حوزه های مختلف شاخص هایی بگذاریم که آن شاخص ها را ارزیابی کنیم. اینکه به طور کلی نمره قبولی ندهیم یا
بدهیم بی انصافی است. اما اگر بخواهیم معدل این شاخص ها را در نظر بگیریم باید نمره متوسط رو به پایین بدهیم. خیلی کارها می توانستیم انجام بدهیم که ندادیم.

مثلا چه کارهایی باید انجام می شد که نشد؟

خیلی چیزها قابل پیش بینی و پیشگیری بود. برای مثال در بحث سرم وزارت بهداشت مقصر بود. کجای وزارت بهداشت مقصر است؟ یقینا بخش غذا و دارو مقصر نیست. اما بخش درمان باید برای این موضوع برنامه ریزی کند. کل ظرفیت کارخانجات داروسازی کشور، تمام وقت و سه شیفت، بدون تعطیلی، ۱۴ تا ۱۵ میلیون عدد سرم است. ما در اوج مصرف در تابستان ها ۱۲ میلیون مصرف داشتیم و در زمستان ها این مصرف کمتر بود. ولی اینکه تعرفه تزریقات سرم خیلی بیشتر از خود سرم است، لذا تجویز کننده ها را به کدام سمت می برد؟ اینکه در مطب ها، درمانگاه ها و جاهایی که خیلی ضرورت ندارد، سرم بیشتری تجویز کنند. با این وضع هرچقدر هم تولید کنیم مصرف را پوشش نمی دهد. اینجاست که معاونت درمان و سازمان نظام پزشکی در جایی که پروتکل های درمانی می دهند باید قانون را درست تعریف کنند. داروخانه خصوصی سرم برای چه می خواهد؟ اولویت سرم بیمارستان، مراکز جراحی و مراکز درمانگاهی است. ما مجبوریم به هر داروخانه ای که گزارش کمبود دارد، سرم برسانیم چون بحث تجویز را
حل نکردیم. تجویز را حل نکردیم به خاطر اینکه بعضی تعرفه ها را حل نکردیم. این یک زنجیره است. این زنجیره کارنامه وزارت بهداشت را شکل می دهد. یا در همین آنفلوآنزا که به کمبود آنتیبیوتیک برخوردیم. بله، این اتفاق افتاد، اما نباید می افتاد و قابل پیشگیری و پیشبینی هم بود. ولی در وزارت بهداشت اداره ای وجود دارد به اسم مرکز بیماریهای واگیردار. آیا نمی توانست
پیشبینی کند که با روند کم شدن کرونا و باز شدن مدارس، آنفلوآنزا شیوع پیدا می کند یا سرماخوردگی بیشتر می شود؟ پیشبینی می کرد و به سازمان غذا و دارو هشدار می داد که غذا و دارو شرکت هایش را به خط کند. وزارت بهداشت یک وزارتخانه بسیار گسترده با شرح وظایف بسیار گسترده است. ما چون ارتباط بیشتری با سازمان غذا و دارو داریم، بعضی کارها را از آنها انتظار داریم در صورتی که بعضی از کارها در اختیارش نیست و او هم باید برود به عنوان پیگیری کننده دنبال کند. اختیاراتی دارد اما منابع انسانی کمی دارد.
بحث دیگر حضور متعدد سیستم های نظارتی است. یک نفر کارشناس یا مدیر می آورند که می خواهد کار کند اما باید به مراجع مختلف جوابگو باشد. این آدم بیشتر از آنکه نگران کار راه انداختن باشد، نگران این است که چند روز دیگر بلایی سرش نیاورند یا مشکلی برای خودش پیش نیاید. آدم ها اول دنبال حفاظت و بقای خودشان هستند.

چه نسبتی میان داروهای تولید داخل و داروهای وارداتی وجود دارد؟

تولید و واردات همیشه در نوسان بوده اند. ۹۶ ،۹۷ یا ۹۸ .این درصدها بالا و پایین می شود ولی این اعداد به نظر من هیچ ارزشی ندارد. چیزی که مهم است، کل بخش تولید دارو و ماده اولیه نزدیک یک ملیارد دلار ارزبری دارد و آن دو سه درصد واردات هم بالای یک میلیارد دلار ارزبری دارد. بعضی سال ها به واردات ارز نمی دهند و این عدد به حدود ۶۰۰ – ۷۰۰ میلیون می رسد؛ اما در سال بعد سرشکن می شود. چیزی که مهم است همان تراز تجاری است. الزام به تراز تجاری مثبت یکی از وظایفی است که مجلس باید از دولت پاسخگویی بخواهد. تکلیف کند که اگر ارز بخواهید تامین می کنیم اما شرطش این است که برای کشور ارزآوری ایجاد کنید. در یک بازه زمانی مشخص به یک تراز تجاری مثبت برسیم. تا زمانی که به تراز تجاری مثبت نرسیم هرآنچه که فکر کنیم صرفه جویی ارزی یا تولید کردیم فایده ندارد. ما اگر مواد اولیه را هم تولید
می کنیم، در نهایت تولیدکننده ماده اولیه، می رود و ماده حدواسط را وارد می کند و باز هم به خارج و تامین ارز وابسته هستیم. الزامی که باید برای صادرات وجود داشته باشد، وجود ندارد.

به تازگی اعلام شده است که پزشکی خانواده و نظام ارجاع در دستور کار وزارت بهداشت است. آیا نظام دارویی کشور آمادگی اجرای طرح پزشکی خانواده و نظام ارجاع را دارد؟

به عنوان کسی که سال ها در وزارت بهداشت بودم، می گویم ما یک نقشه راه جامع برای سلامت کشور در بخش بهداشت و درمان که همه وزرا، همه معاونین و همه مدیر کل ها ملزم بشوند در آن چهارچوب حرکت کنند، نداریم. تعارف هم نیست. زمانی پزشک خانواده مطرح می شود و وزیر وقت می گوید وظیفه من پزشک خانواده است. وزیر که عوض می شود وزیر بعدی یک سیستم دیگری اجرا می کند. یکی می آید طرح تحول را انجام می دهد. هرکدام منابع کشور را به یک سمت می برند و کار را به سرانجام نمی رسانند. به هیچ مسئولی از قبل نمی گویند این مسیر سیاست گذاری اصلی ما است، از نقطه A به نقطه B رسیدیم، شما باید ما را از B به C برسانید. حق ندارید هرجور می خواهید تصمیم بگیرید. حق ندارید هر جور که دوست داشتید برای منابع کشور هزینه بتراشید. هر کسی بر اساس ذهنیت خودش و مشاورانش طرحی می دهد، دفاع می کند، بودجه می گیرد و تا زمانی که هست خوب است. وقتی می رود و نفر بعدی می آید آن طرح را کلا کنار می گذارد و یک مسیر دیگر را طی می کند که شاید هم راستا باشد و شاید هم راستا نباشد. به همین دلیل بیمار ناراضی، تولیدکننده ناراضی و پزشک ناراضی است. رئیس جمهور محترم چندی قبل گفت که از خرداد کل هزینه ها در بیمارستان ها رایگان است. آیا منابع آن دیده شده است؟ معلوم نیست. اصلا عکس العمل وزارت بهداشت راجع به این موضوع چیست؟ اصال وزارت بهداشت این طرح را تدوین کرده و به ریاست جمهوری برای ابلاغ داده است؟ اگر تایید کرده است دفاع کند چون مردم توقع دارند. اگر انجام دهد باید منابع آن را ببیند و اگر انجام ندهد باید به مردم پاسخگو باشد. شوخی که نیست. خب این منابع باید از کجا
تامین شود؟ همین الان برای بودجه ۱۴۰۲ در مجلس دعوا داریم که این بودجه برای داروی کشور کفاف نمی دهد و مردم دچار مشکل می شوند. چون اگر بودجه تامین نشود در نهایت پولش از جیب مردم بیرون کشیده می شود.

سال دارویی ۱۴۰۲ سالی سخت، با عدم قطعیت های زیاد، دلهره آور و نگران کننده است و آبستن اتفاقات خوبی نخواهد بود. این مسائل در واقعیت اتفاق می افتد، چه بخواهیم از آن فرار کنیم و چه بخواهیم با آنها رو در رو شویم. کسری بودجه بیمارستان ها واقعیت است. مطالبات دارویی واقعیت است. دولت اگر می خواهد هزینه بهداشت و درمان مردم را پایین بیاورد یا رایگان کند باید منابع آن را از قبل دیده باشد. اگر این اتفاق نیفتد همه را دچار مشکل خواهد کرد.

انتقادهایی زیادی نسبت به عملکرد دولت دارید. اما شما در مراسمی به عنوان چهره دارویی سال توسط همین دولت و وزارت بهداشت شناخته شدید. اگر پیشنهادی از دولت برای ورود مجدد شما به بخش های مدیرت دولتی داده شود، آیا قبول می کنید؟

خیر، به هیچ وجه. من در دو مرحله در سال ۱۳۹۱ و در سال ۱۳۹۷ در زمان تحریم ها مدیر کل دارویی کشور بودم. در همین سال ۱۳۹۷ می توانم بگویم اوضاع به قدری شکننده و خطرناک بود که کمتر کسی جرات می کرد مدیر کل دارویی کشور شود. شما می آیید و یک سری کارها را انجام می دهید و در مسیر خودش می اندازید. به محض اینکه این کارها را انجام دادید یک بلایی سرتان می آورند که یا خودتان استعفا بدهید یا برکنارت کنند. برای مثال در همین چند ماه گذشته با پیگیری سندیکاها و سازمان غذا و دارو گفتیم باید تخصیص ارز مواد اولیه و
دارو ۲۴ تا ۴۸ ساعته باشد که یک ماه در صف معطل نشویم. چون یکی از دلایل کمبودها همین صفی که ایجاد شده است. قبول کردند و دستشان درد نکند. گفتیم بالاخره یک کار با کمک هم انجام شد. اما چندی بعد دوباره بانک مرکزی نامه زده است که تخصیص ارز ۳۰ روزه و تمدیدش ۴۵ روزه باشد. مفهوم این کار این است که بانک مرکزی ارز ندارد. دوباره باید این همه آدم بسیج شوند که شرایط به حالت قبلی برگردد. از آن طرف در تمام صرافی ها می بینید ملت در صف ایستاده اند و دارند ارز می فروشند. کدام را باید دید؟ در تمام دنیا مدیریت ها بر اساس شایسته سالاری است. این وضعیت که ما داریم مربوط به یک دوره هم نیست. ما چطور مدیرها را انتخاب می کنیم؟ بالاخره باید یک شرح وظایف و شرایط احراز داشته باشد. چه کسی تاوان این
وضعیت را می دهد؟ مردم و کشور دارند تاوان می دهند. من تا جایی که در توان داشتم مایه گذاشتم اما خیلی چیزها دست خودت نیست. مگر کار وزارت بهداشت تخصیص ارز است؟ مگر کارش تامین ارز است؟ کار وزارت بهداشت رگولاتوری است. ولی الان بیشتر وقت خود را برای کارهای دیگر می گذارد و از این کار می ماند.

شما نامه ای هم به رئیس جمهور نوشتید و در آن از عدم پرداخت مطالبات شرکت های پخش و توزیع دارو شکایت کردید؟ وضعیت شرکت های پخش و توزیع دارو چگونه است؟

واقعیت این است که من خیلی علاقه به نامه نگاری ندارم. چه موقع نامه می زنیم؟ زمانی که از جلسات و پیگیری ها و آمدورفت ها نتیجه ای حاصل نمی شود. من سال ها در سیستم اداری کار کردم و ادبیات اداری را خوب بلد هستم. می دانم اگر کاری با یک تلفن یا یک جلسه یا چند بار پیگیری حل می شود تا می توانیم باید از این روش ها استفاده کنیم. وقتی پیگیری ها به نتیجه نمی رسد باید چه کار کرد؟ ما که این امکان را نداریم با رئیس جمهور جلسه بگذاریم
و او هم این فرصت را ندارد و درگیر کارهای کلان مملکت است. ولی وقتی احساس می کنیم هرچه گفتیم یا شنیده نشد یا به جوابی نرسیدیم، تنها راهمان این است که به عنوان آخرین ابزارمان نامه بنویسیم. فردا اگر مردم بدون دارو ماندند کسی بر ما خرده نگیرد که شما در این صنف هستید و به ما نگفتید. برای همین احساس خطر می کنیم. چون آن که مریض می شود جزو خانواده ما هم است. هر صنعتی زمین بخورد جدای از بحث اشتغال، به وارداتی ختم می شود که هم برای کیفیت آن و هم برای قیمت آن مشکل وجود دارد. در مورد پخش ها، در این سالها گفتیم که نباید رانت ایجاد شود و تعداد مجوزها را زیاد کردیم. تا یک جایی خوب بود اما از یک زمانی به بعد، به بیراهه رفتن بود.
کشور ما اینقدر پخش نیاز ندارد. چون این پخش ها تا وقتی که توزیع موی رگی به روز انجام دهند خوب هستند، ولی وقتی تعدادشان زیاد شود مثل افزایش تعداد داروخانه ها می شود؛ خیلی از آنها ورشکست می شوند و در پخش هم این امر به طریق اولی اتفاق می افتد. جدا از اینکه یک سری پخش ها واقعا خوب هستند و خدمات رسانی می کنند و در بخش بیمارستانی توزیع انجام می دهند، ولی خیلی از آنها فقط توان فعالیت در بخش خصوصی دارند. یک قسمت از مشکل آنها هم به مدیریت نقدینگی برمی گردد. بخش خوب آن این است که من به عنوان تولیدکننده نمی توانم با بیش از ۱۵ هزار داروخانه و بیمارستان طرف شوم. تمام این تعامل ها گردن جایی می افتد که می تواند بخشی از ضرب مشکلات را بگیرد. ولی در عمل تولیدکننده دارد بیشتر هزینه این زنجیره را می دهد. داروخانه نسیه خرید می کند و پخش هم به این مدت اضافه می کند و پول تولیدکننده را نمی دهد. سرمایه ای که تولیدکننده برای آن وام می گیرد
باید هزینه مالی داروخانه ها و پخش را هم بدهد. این زنجیرهای است که فشار زیادی در بخش تولید وارد کرده است.

چرا میان سندیکاها و اصناف این میزان تعارض وجود دارد؟ آیا این دعواهای میان صنف به نفع صنعت دارویی کشور است؟

یک بخش از این تعارض اجتنابناپذیر است. صنعت داروی کشور بازی گرانی دارد. برای مثال تولیدکننده دارو دوست دارد ماده اولیه اش را ارزان تر بخرد. تولیدکننده ماده اولیه دوست دارد گران تر بفروشد. تولیدکننده دوست ندارد واردات انجام شود، اما واردکننده به واردات وابسته است. بعضی از این تعارض ها به دلیل شرح وظیفه در صنف وجود دارد و به اشخاص مربوط نیست. خیلی از اعضای صنف ما دوست دارند ماده اولیه را وارد کنند، به هزار و یک دلیل. شاید خود من با واردات محصولی که تولید داخل دارد مخالف باشم، اما لزوما همه اعضای ما
این را نمی خواهند. نگاه می کنند چه کاری به صرفه تر است و آن را انجام دهند. سندیکای مواد اولیه از تولید ماده اولیه حمایت می کند ولی آیا همه تولیدکننده های ماده اولیه هم تولیدکننده خالص هستند؟

نه. چقدر یک NGO اختیار دارد که اینها را کنترل کند؟ ما می توانیم تخلف ها را گزارش کنیم
و اعضای ما هم شاید از این کار خوششان نیاید. سازمان غذا و دارو هم از آن طرف برخورد کند یا نکند مسئله دیگری است. در مواد اولیه هم همین است. این تعارضات وقتی به سطح سندیکاها می رسد، هیات مدیره ها به لحاظ شخصی اختلافی با هم ندارند. همه موافق هستند که باید از تولید حمایت شود. اما وقتی با اعضا می نشینیم برای توجیه کار خود نظراتی دارند.
آیا نمی شود همگرایی را بیشتر کرد؟ به نظر من می شود. اما سئوال اینجاست که آیا ما در این زمینه موفق بودیم؟ نه، موفق نبودیم. بارها در سال جلسه داشتیم. به صورت شخصی هم با سندیکای مواد اولیه یا انجمن واردکنندگان یا بخش های دیگر دارویی بحث های جدی و عمیقی داشتیم و داریم. اعتقاد من این است که ما هرچقدر بتوانیم در کشور تولید دارو یا مواد اولیه را ریشه دار کنیم به نفع مملکت ماست. حتی اگر تولیدکننده دارو بخواهد از هند و چین وارد کند،
اگر تولید داخلی داشته باشیم، قدرت چانه زنی دارد. حتی اگر واردات هم انجام شود باز هم این قدرت چانه زنی به سود کشور است. ما در تعاملات خود باید انصاف را رعایت کنیم. اگر من تولیدکننده فینیش هستم خودم را بگذارم جای تولیدکننده مواد اولیه و برعکس. همه چیز را برای خود نخواهیم. اگر تولید ماده اولیه کشور بخواهد توسعه پیدا کند تنهایی نمی تواند. باید این طرف خریدار هم داشته باشد. اگر من داروساز هم بخواهم توسعه پیدا کنم باید یک ماده اولیه ساز داخلی پشت سرم باشد. خیالم راحت باشد و به تولیدکننده برنامه بدهم و من را تامین
کند. همه با هم بالا می آییم. اگر از تولیدکننده داخل خرید کنم او کارش را گسترش می دهد. او تولیدکننده است و پولش را در تولید هزینه می کند، خط جدید می زند، ماشین جدید می آورد، برند جدید تولید می کند. در واگرایی هیچ سودی نیست.

نمایشگاه های دارویی مختلفی در کشور برگزار می شود که همه آنها خوب هستند. نمایشگاه فارمکس هم یکی از این نمایشگاه ها است که در سطح بین المللی و با استانداردهای روز دنیا برگزار می شود. شما از این نمایشگاه بازدید کردید؟ نظر شما در مورد این نمایشگاه چیست؟

نمایشگاه فارمکس نمایشگاه خوبی است و من در آن حضور داشتم. نمایشگاه تخصصی برای ماده اولیه است و رشد آن را در این سال ها پله به پله می بینیم. اما چه فارمکس، چه ایران فارما، همه ما کوچک هستیم. تا اینکه جایی مثل CPhI شویم فاصله زیادی داریم. نیاز به یک هم افزایی و تجمیع وجود دارد. نه فقط در حوزه دارو و مواد اولیه، حتی در حوزه های دیگر مانند تجهیزات باید این اتفاق بیفتد. ما کار تیمی مان خوب نیست. ما یک نمایشگاه ایران هلث داشتیم که همه در آن بودند. الان همه به واگرایی رسیدند. یا قبل از فارمکس ایران فارما تشکیل می شد.
قطعا در ایران فارما ضعف هایی بوده یا انتظاراتی وجود داشته است که در قالب این نمایشگاه پاسخ داده نمی شدند. البته این به آن معنا نیست که حتما باید تجمیع شوند. به هر صورت اهدافی وجود دارد که ارزیابی می شوند و اگر به آن اهداف رسیده باشند نمایشگاه گسترش پیدا می کند. ولی دیدگاه من این است که باید مثل CPhI شویم. تولید دارو، مواد اولیه، ماشین آالت و بسته بندی همه یک زنجیره هستند. حتی در بخش حدواسط. انشاءالله سال آینده بتوانیم در نمایشگاه ها صنایع قبل تر از ماده اولیه را هم بیاوریم و توسعه بدهیم. اما فکر می کنم اگر بخواهیم رشد کنیم باید الگویی مثل CPhI در کشور ایجاد کنیم.